گفتار پنجم : جراحت و بیماری شدید اسیران

 

بیش از یک قرن یعنی از سال ۱۸۵۹ زمان جنگ معروف به «ایتالیا» می‌باشد که بشر به فکر بهبود سرنوشت مجروحین وبیماران نیروهای درگیر نبرد افتاده است . در زمان‌های گذشته به استثنای چند نمونه تحولاتی که از این نظر در حقوق جنگی به وجود آمد چیز خاصی صورت نگرفته به طوری که در خلال جنگ‌های صلیبی و بعد از آن تا قرن شانزدهم هیچ گونه حمایت قانونی یا معاهده ای جهت حمایت این قشر از آسیب دیدگان مشاهده نمی شود. در پایان قرن شانزدهم حمایت از پزشکان و مجروحان مورد توجه جامعه جهانی قرار گرفت و مقدمات آن در قرارداد تسلیم منعقده در ۳۰ نوامبر ۱۵۸۱ بین شهر کورتره والکساندمارنیز فراهم گردید . قراردادهای تبادل اسرا که در قرن هیجدهم بین کشورهای متخاصم بسته می شد نیز این اصل را در نظر داشتند و این روند ادامه و در هر روز تقویت و ادامه داشت چرا که افراد مجروح و از کار افتاده که توانایی جنگ و حتی قادر به حفظ خود نیستند بایستی تحت حمایت ویژه قرار گیرند. حمایت از مجروحین و بیماران جنگی و آزادی آنان در معاهده اوت ۱۸۶۴ ، معاهده ۶ ژوئیه ۱۹۰۶ ، معاهده ۲۷ ژوئیه ی ۱۹۲۹ ، معاهده ۱۱۲ اوت ۱۹۴۹ همچنین معاهده ۱۲ دسامبر ۱۹۷۷ این نوع حمایت را مورد تصریح قرار داده‌اند لذا اسیرانی که در هنگام و یا حین اسارت به گونه ای بسیار شدید مجروح شده یا به بیماری سختی مبتلا می‌گردند مخصوصاً آن دسته از مجروحان و بیمارانی که امکان و احتمال بهبودی یا مداوای آنان انتظار نمی رود باید هرچه زودتر به کشور متبوعشان باز گردانده شوند. بدیهی است این امر نباید باعث بحرانی تر شدن حال مجروح و یا بیمار شود. اتخاذ تصمیم درباره ی آزاد کردن این گونه اسیران با کمیسیون پزشکی مختلطی است که دارای سه عضو می‌باشد یعنی یک نفر تبعه کشور بی طرف، یک نفر نماینده صلیب سرخ جهانی و بالاخره نفر سوم تبعه کشور اسیر کننده ، قاعده ی بازگرداندن سریع مجروحان و بیماران به کشورشان در جنگ های مهم پس از ۱۹۴۵ در خیلی از موارد اجرا گردید به عنوان نمونه می توان به تبادل و باز گرداندن اسیران زخمی و بیمار در جنگ های کره، ویتنام ، اعراب و اسرائیل ،‌ ایران و عراق اشاره نمود. لذا در این زمینه یعنی تبادل اسیر مجروح و بیماران توسط صلیب سرخ جهانی اقدامات خوبی تاکنون صورت گرفته است، شاید به توان گفت تنها موردی که بهتر از بقیه ی موارد مرتبط با اسیران جنگی توسط دو کشور ایران و عراق در طول جنگ رعایت و اجرا شده همین بند بوده است. این شیوه نیز یکی از راه های آزادی اسرا و بازگشت آنان به کشور متبوعشان می‌باشد که در دهه های گذشته به خوبی اجرا و قوانین و کنوانسیون‌های بین‌المللی در این خصوص به خوبی اجرا و مراعات شده است.

 

گفتار ششم : پایان مخاصمات فعال

 

بازگشت اسیران جنگی یکی از دغدغه های بزرگ جامعه بشری ، سازمان‌های نوع دوست و کشورهای دارنده اسیر و بالاخص خانواده های چشم براه و نگران اسیران بوده، هست و خواهد بود. این دلهره و نگرانی همواره در قوانین ومقررات جامعه جهانی نمود داشته و در اکثر معاهدات و کنوانسیون‌ها مطرح و در قالب موادی گنجانیده و پیش‌بینی شده است. کما این که ماده ۱۱۸ کنوانسیون ۱۹۴۹ این موضوع را به شکل تقریباً مبسوط مطرح و اشعار داشته که کشور اسیر کننده مکلف است اسیران جنگی را بلا فاصله پس از پایان مخاصمات فعال، آزاد و به کشورشان باز گرداند. اما سؤالی که مطرح می شود این است که مخاصمات فعال چه موقع خاتمه می پذیرد و به عبارت دیگر زمان پایان درگیری فعال چه هنگامی است؟ پس از آتش بس ؟ پس از انعقاد عهد نامه متارکه ی جنگ ؟ یا بعد از برقراری صلح ؟ با توجه به مشخص شدن پاسخ سؤال ، آن وقت آزادی اسرا صورت می‌گیرد کما این که برداشت ها، تفسیر ها و استناد کشورهای مختلف از لفظ و عبارت پایان مخاصمات مسلحانه و فعال گوناگون بوده و به همین علت در آزادی اسرا پس از پایان مخاصمات فعال اختلاف زمانی مشاهده می نماییم و تصمیمات متناقضی از سوی کشورهای دارنده اسیر در آزاد سازی آنان اتخاذ می‌گردد. در خلال جنگ‌های گوناگونی که وقوع یافته به ویژه بعد از جنگ جهانی دوم کمتر اتفاق افتاده که آزادی اسیران جنگی متقارن یا مدت زمان اندکی پس از پایان درگیری فعال کشورهای متخاصم اسیران یکدیگر را آزاد نمایند بلکه به دلایل مختلف و با تشبث به حربه های گوناگون آزادی اسیران را به درازا کشانده و اسرا مدت های مدیدی پس از پایان درگیری مسلحانه در اسارت باقی مانده اند. اسیران آلمانی پس از حدود ۵ سال بعد از پایان جنگ از طرف روسیه آزاد گردیدند ،‌ اسیران ایران و عراق پس از ۲ سال و اندی بعد از اتمام درگیری فعال بین دو کشور مبادله شدند. لذا می بینیم که آزادی و باز گرداندن اسیران به کشورشان در زمان آتش بس امری موقتی و در واقع آزادی زودرس یا قبل از موقع آنان است، زیرا همواره احتمال از سرگیری مخاصمات وجود دارد و چه بسا باز گرداندن بسیار سریع آنان خطر تقویت نیروی نظامی طرف مقابل را به همراه داشته باشد. از سوی دیگر ، منوط کردن آزادی و باز گرداندن اسیران به انعقاد پیمان صلح دوران ‌اسارت را بدون هدف استمرار می بخشد، چون تجربه نشان داده که معمولاً فاصله نسبتاً زیادی میان قطع مخاصمات و پیمان صلح وجود دارد . از این جنبه عهد نامه سوم، مقررات عهد نامه ۱۹۲۹ را که آزادی اسیران را مشروط به انعقاد پیمان صلح می کرد، مورد توجه قرار نداده است. ‌بنابرین‏ می توان چنین نتیجه گرفت که « قبول یک مهلت محدود (از شش ماه تا دو سال پس از پایان مخاصمات) و تفسیر موسع و قابل انعطاف ‌در مورد وضعیت افراد بازداشتی (بیماران، مجروحان ،‌ اسیران سالم ،‌ افراد غیر نظامی ، مددکاران بهداری و مذهبی) یک اقدام معقول است… باز گرداندن اسیران جنگی پاکستانی که از سوی هند بازداشت شده بودند ، تنها پس از امضای موافقتنامه دهلی‌نو مورخ ۲۸ اوت ۱۹۷۳ آغاز شد و تا تاریخ ۳۰ آوریل ۱۹۷۴ ادامه داشت، در حالی که مخاصمات از ۱۷ دسامبر ۱۹۷۱ خاتمه پذیرفته بود».

 

اسیران جنگی که تحت تعقیب کیفری قرار می گیرند، تا پایان دادرسی و در صورت لزوم تا خاتمه مدت مجازات در زندان باقی خواهند ماند و به کشورشان باز نخواهند گشت و در این خصوص بحث و اختلاف است که آیا اسیران جنگی آزاد شده بایستی علی رغم میل خود به کشورشان باز گردانده شوند ؟ یا خیر؟

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...