۷۶۲/۰

۵۸/۰

۰۰۱/۰

به کارگیری دانش

۷۶۲/۰

۰۰۰/۰

با توجه به جدول ۴-۲۴ مشاهده می شود که مقدار سطح معناداری به دست آمده برای آزمون رگرسیون فرضیه ۲-۴ کمتر از پنج صدم می باشد در نتیجه تأثیر معنی دار می باشد و فرضیه ۲-۴ تایید می شود بنابراین به کارگیری دانش بر انعطاف پذیری سازمان صدا و سیمای مرکز گیلان موثر است. شدت تأثیر به کارگیری دانش بر انعطاف پذیری ۲/۷۶ درصد بوده که توجه به علامت ضریب بتا جهت این تاثیر مثبت می باشد. همچنین ضریب تعیین بین دو متغیر نیز برابر با ۵۸/۰ می باشد که این نشان می دهد به کارگیری دانش به میزان ۵۸ درصد می تواند انعطاف پذیری را پیش بینی کند.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

فصل پنجم
نتیجه گیری وپیشنهادات
۵-۱- مقدمه
در این فصل با توجه به تجزیه و تحلیل های آماری انجام شده در فصل چهارم، ابتدا به نتیجه گیری پرداخته، سپس پیشنهادها و محدودیت ها ارائه می شود. این فصل شامل چهار بخش است که در بخش اول نتایج تجزیه و تحلیل متغیرها، توسط آمار توصیفی بیان شده و در بخش دوم نتایج آزمون فرضیه ­ها به کمک آمار استنباطی بیان می­شوند، در بخش سوم پیشنهادات لازم ارائه ­شده و در نهایت در بخش چهارم محدودیت­های تحقیق بیان می­شوند.
۵-۲- نتایج آمار توصیفی
۵-۲-۱- توصیف متغیر ظرفیت جذب دانش:
متغیر جذب دانش دارای میانگین ۵۳۷۵/۳ می باشد و می توان گفت که نمره جذب دانش در سازمان های رسانه ای از وضعیت مطلوبی (سطح متوسط) برخوردار است و از آنجایی که این متغیر هنوز در جامعه مورد تحقیق از حد مطلوب و کافی فاصله دارد باید افزایش داده شود.
۵-۲-۲- توصیف متغیر نوآوری:
متغیر نوآوری سازمانی دارای میانگین ۳۴۸۲/۳ می باشد. با توجه به سطح معناداری به دست آمده می توان گفت که بین میانگین این متغیر با متغیر مورد انتظار جامعه تفاوت معناداری وجود دارد و در نتیجه نیاز به بهبود وضعیت آن در جامعه احساس می شود.
۵-۲-۳ – توصیف متغیر انعطاف پذیری:
متغیر کسب دانش دارای میانگین ۸۴۱۳/۳ می باشد و می توان گفت که این متغیر نیز مانند متغیر جذب دانش در سازمان صدا و سیمای استان گیلان از وضعیت مطلوبی (سطح متوسط) برخوردار است و چون این متغیر هنوز در جامعه مورد تحقیق از حد مطلوب و کافی فاصله دارد باید افزایش داده شود.
۵-۳- نتایج آزمون فرضیه ­ها
فرضیه اول: ظرفیت جذب دانش بر نوآوری سازمانی موثر است.
بین دو متغیر ظرفیت جذب دانش و نوآوری سازمانی در سطح ۹۵% تاثیر معنی­دار است، شدت این تاثیر برابر ۶/۸۱ درصد است جهت این تاثیر مستقیم و مثبت است. از سویی ضریب تعیین در این فرضیه برابر با ۶۶۶/۰ است یعنی متغیر جذب دانش ۶/۶۶ درصد نوآوری را می ­تواند پیش بینی کند. از آنجایی که این رابطه مستقیم و مثبت است، اگر ظرفیت جذب دانش به اندازه کافی وجود داشته باشد پس می توان نوآوری را تغییر و افزایش داد. بنابراین فرضیه ۱ تایید و پذیرفته می­ شود. همچنین در تحقیقی که کاستوپولوس و همکاران در سال ۲۰۱۱ در سازمان­های یونانی و اسپانیایی انجام دادند نشان داده شد که بین ظرفیت جذب دانش و نوآوری سازمانی رابطه و تاثیر مثبت و مستقیمی وجود دارد که با نتایج تحقیق همسو است.
فرضیه ۱-۱: اکتساب دانش بر نوآوری سازمانی موثر است.
بین مولفه اکتساب دانش و نوآوری سازمانی در سطح ۹۵% تاثیر معنی­دار است، شدت این تاثیر برابر ۲/۵۰ درصد است ، جهت این تاثیر مستقیم و مثبت است. از سویی ضریب تعیین در این فرضیه برابر با ۲۵۲/۰ است یعنی اکتساب دانش۲/۲۵ درصد نوآوری را می ­تواند پیش بینی کند. از آنجایی که این تاثیر مستقیم و مثبت است، اگر تمایل به اکتساب دانش در جامعه مورد پژوهش افزایش یابد پس می­توان نوآوری را تغییر و افزایش داد. بنابراین فرضیه پذیرفته می­ شود. همچنین در تحقیقی که کامیسون و فورس در سال ۲۰۱۰ در سازمان­های اسپانیا انجام دادند، نشان داده شد که بین اکتساب دانش و نوآوری سازمانی تاثیر مثبت و مستقیمی وجود دارد که با نتایج تحقیق مطابقت دارد.
فرضیه ۲-۱: ادغام (همگون سازی) دانش بر نوآوری سازمانی موثر است.
بین مولفه ادغام دانش و نوآوری سازمانی در سطح ۹۵% تاثیر معنی­دار است، شدت این تاثیر برابر ۲/۷۹ درصد است، جهت این تاثیر مستقیم و مثبت است. از سویی ضریب تعیین در این فرضیه برابر با ۶۲۷/۰ است یعنی ادغام دانش۷/۶۲ درصد نوآوری سازمانی را می ­تواند پیش ­بینی کند. از آنجایی که این تاثیر مستقیم و مثبت است، اگر ادغام دانش در جامعه مورد پژوهش افزایش یابد پس می­توان نوآوری را تغییر و افزایش داد، بنابراین فرضیه پذیرفته می­ شود. همچنین در تحقیقی که کامیسون و فورس در سال ۲۰۱۰ در سازمان­های اسپانیا انجام دادند، نشان داده شد که بین ادغام دانش و نوآوری سازمانی رابطه و تاثیر مثبت و مستقیمی وجود دارد که با نتایج تحقیق هم راستا است.
فرضیه ۳-۱: تبدیل دانش بر نوآوری سازمانی موثر است.
بین تبدیل دانش و نوآوری سازمانی در سطح ۹۵% تاثیر معنی­دار است، شدت این تاثیر برابر ۲/۷۳ درصد است، جهت این تاثیر مستقیم و مثبت است. از سویی ضریب تعیین در این فرضیه برابر با ۵۳۶/۰ است یعنی تبدیل دانش۶/۵۳ درصد نوآوری سازمانی را می ­تواند پیش بینی کند. از آنجایی که این تاثیر مستقیم و مثبت است، اگر تبدیل دانش در جامعه مورد پژوهش افزایش یابد پس می­توان نوآوری را تغییر و افزایش داد، بنابراین فرضیه پذیرفته می­ شود. همچنین در تحقیقی که کامیسون و فورس در سال ۲۰۱۰ در سازمان­های اسپانیا انجام دادند، نشان داده شد که بین تبدیل دانش و نوآوری سازمانی رابطه و تاثیر مثبت و مستقیمی وجود دارد که مشابه با نتایج تحقیق است.
فرضیه ۴-۱: : به کارگیری دانش بر نوآوری سازمانی موثر است.
بین مولفه به کارگیری دانش و نوآوری سازمانی در سطح ۹۵% تاثیر معنی­دار است، شدت این تاثیر برابر ۴/۷۹ درصد است، جهت این تاثیر مستقیم و مثبت است. از سویی ضریب تعیین در این فرضیه برابر با ۶۳/۰ است به کارگیری دانش۶۳ درصد نوآوری را می ­تواند پیش بینی کند. از آنجایی که این تاثیر مستقیم و مثبت است، اگر تمایل به بکارگیری دانش در جامعه مورد پژوهش افزایش یابد پس می­توان نوآوری سازمانی را تغییر و افزایش داد، بنابراین فرضیه پذیرفته می­ شود. همچنین در تحقیقی که کامیسون و فورس در سال ۲۰۱۰ در سازمان­های اسپانیا انجام دادند، نشان داده شد که بین به کارگیری دانش و نوآوری سازمانی رابطه و تاثیر مثبت و مستقیمی وجود دارد که با نتایج تحقیق هم راستا است.
فرضیه ۲: ظرفیت جذب دانش بر انعطاف پذیری سازمانی موثر است.
بین دو متغیر ظرفیت جذب دانش و انعطاف پذیری در سطح ۹۵% تاثیر معنی­دار است، شدت این تاثیر برابر ۹/۷۷ درصد است، جهت این تاثیر مستقیم و مثبت است. از سویی ضریب تعیین در این فرضیه برابر با ۶۰۷/۰ است یعنی ظرفیت جذب۷/۶۰ درصد انعطاف پذیری را می ­تواند پیش ­بینی کند. از آنجایی که این تاثیر مستقیم و مثبت است، اگر ظرفیت جذب دانش در جامعه مورد پژوهش افزایش یابد پس می توان انعطاف پذیری را بهبود بخشید، بنابراین فرضیه پذیرفته می­ شود. همچنین در تحقیقی که حسینی و حاجی پور در سال ۱۳۸۶ در سازمان های دارویی کشور انجام دادند، نشان داده شد که بین ظرفیت جذب دانش و انعطاف پذیری رابطه و تاثیر مثبت و مستقیمی وجود دارد که با نتایج تحقیق همسو است.
فرضیه ۲-۱: اکتساب دانش بر انعطاف پذیری سازمانی موثر است.
بین مولفه اکتساب دانش و انعطاف پذیری سازمانی در سطح ۹۵% تاثیر معنی­دار است، شدت این تاثیر برابر ۱/۴۵ درصد است، جهت این تاثیر مستقیم و مثبت است. از سویی ضریب تعیین در این فرضیه برابر با ۲۰۳/۰ است یعنی اکتساب دانش ۳/۲۰ درصد انعطاف پذیری را می ­تواند پیش بینی کند. از آنجایی که این تاثیر مستقیم و مثبت است، اگر تمایل به اکتساب دانش در جامعه مورد پژوهش افزایش یابد پس می توان انعطاف پذیری را تغییر و افزایش داد، بنابراین فرضیه پذیرفته می­ شود. همچنین در تحقیقی که حسینی و حاجی پور در سال ۱۳۸۶ در شرکت های دارویی کشور انجام دادند، نشان داده شد که بین اکتساب دانش و انعطاف پذیری سازمانی رابطه و تاثیر مثبت و مستقیمی وجود دارد که با نتایج تحقیق مطابقت دارد.
فرضیه ۲-۲: ادغام (همگون سازی) دانش بر انعطاف پذیری سازمانی موثر است.
بین مولفه ادغام دانش و انعطاف پذیری سازمانی در سطح ۹۵% تاثیر معنی­دار است، شدت این تاثیر برابر ۶/۶۹ درصد است، جهت این تاثیر مستقیم و مثبت است. از سویی ضریب تعیین در این فرضیه برابر با ۴۸۴/۰ است یعنی ادغام دانش۴/۴۸ درصد انعطاف پذیری سازمانی را می ­تواند پیش ­بینی کند. از آنجایی که این تاثیر مستقیم و مثبت است، اگر ادغام دانش در جامعه مورد پژوهش افزایش یابد پس می­توان انعطاف پذیری را تغییر و افزایش داد، بنابراین فرضیه پذیرفته می­ شود. همچنین در تحقیقی که حسینی و حاجی پور در سال ۱۳۸۶ در شرکت های دارویی کشور انجام دادند، نشان داده شد که بین ادغام دانش و انعطاف پذیری سازمانی رابطه و تاثیر مثبت و مستقیمی وجود دارد که با نتایج تحقیق مطابقت دارد.
فرضیه ۲-۳: تبدیل دانش بر انعطاف پذیری سازمانی موثر است.
بین تبدیل دانش و انعطاف پذیری سازمانی در سطح ۹۵% تاثیر معنی­دار است، شدت این تاثیر برابر ۵/۸۰ درصد است، جهت این تاثیر مستقیم و مثبت است. از سویی ضریب تعیین در این فرضیه برابر با ۶۴۸/۰ است یعنی تبدیل دانش۸/۶۴ درصد انعطاف پذیری سازمانی را می ­تواند پیش بینی کند. از آنجایی که این تاثیر مستقیم و مثبت است، اگر تبدیل دانش در جامعه مورد پژوهش افزایش یابد پس می­توان انعطاف پذیری را تغییر و افزایش داد، بنابراین فرضیه پذیرفته می­ شود. همچنین در تحقیقی که حسینی و حاجی پور در سال ۱۳۸۶ در شرکت های دارویی کشور انجام دادند، نشان داده شد که بین تبدیل دانش و انعطاف پذیری سازمانی رابطه و تاثیر مثبت و مستقیمی وجود دارد که با نتایج تحقیق مطابقت دارد.
فرضیه ۲-۴: به کارگیری دانش بر انعطاف پذیری سازمانی موثر است.
بین مولفه به کارگیری دانش و انعطاف پذیری سازمانی در سطح ۹۵% تاثیر معنی­دار است، شدت این تاثیر برابر ۲/۷۶ درصد است، جهت این تاثیر مستقیم و مثبت است. از سویی ضریب تعیین در این فرضیه برابر با ۵۸/۰ است به کارگیری دانش ۵۸ درصد انعطاف پذیری را می ­تواند پیش بینی کند. از آنجایی که این تاثیر مستقیم و مثبت است، اگر تمایل به بکارگیری دانش در جامعه مورد پژوهش افزایش یابد پس می توان انعطاف پذیری سازمانی را تغییر و افزایش داد، بنابراین فرضیه پذیرفته می­ شود. همچنین در تحقیقی که حسینی و حاجی پور در سال ۱۳۸۶ در شرکت های دارویی کشور انجام دادند، نشان داده شد که بین به کارگیری دانش و انعطاف پذیری سازمانی رابطه و تاثیر مثبت و مستقیمی وجود دارد که با نتایج تحقیق مطابقت دارد.
۵-۴- پیشنهاداتی در راستای نتایج تحقیق
با توجه به فرضیه اول مشخص گردید که ظرفیت جذب دانش و ابعاد آن اثر مثبتی بر نوآوری دارند و تأثیر مثبت ظرفیت جذب دانش و ابعاد آن بر انعطاف پذیری سازمانی در فرضیه دوم تأیید شد. از آنجایی که در جامعه مورد تحقیق، میانگین جذب دانش و نوآوری و انعطاف پذیری سازمانی کمی بیش­ از حد متوسط است، در نتیجه می­توان جهت بهبود این متغیرها با توجه به سوالات پرسشنامه و بر اساس جدول Case Summaries موارد زیر را پیشنهاد کرد:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...