کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


بهمن 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو



 



کـه فلـک بــر زبــانـــه مــی‌نــرســـد
معنی و مفهوم: بخت و اقبال شاه اخستان همانند شمعی برافروخته شد و شعله کشید به گونه‌ای که آسمان هم به شعله‌ی آن نمی‌رسد.
۱۰۵ – صــولت جـــان‌ربـــای او بــربــود
گــوی دولــت ز صــولــجان مــلوک
واژگان: صولت: شکوه، هیبت. (معین) صولجان: چوگان. (معین)
معنی و مفهوم: شکوه و دلیری جان ربای شاه، بخت و اقبال را مانند گویی از چوگان پادشاهان ربود و سعادتمند عالم شد.
آرایه‌های ادبی: صولت و دولت جناس یکسویه در آغاز دارند. گوی دولت اضافه‌ی تشبیهی است. گوی و صولجان با هم تناسب دارند .
بند دهم:
کلمات قافیه: ستم، کرم، شکم و …
حروف اصلی قافیه: م
حرف روی: م
حروف الحاقی: ندارد
ردیف: بشکافت
۱۰۶ – عـدل او زهـــره‌ی ستــم بشـکافـــت
بــذل او نـــافــه‌ی کـــرم بشــکافـــت
واژگان: نافه: خریطه یا کیسه‌ای که در آن مشک می‌باشد. (ناظم) زَهره: پوستی باشد پر آب، که بر جگر آدمی و دیگر حیوانات چسبیده است. (دهخدا)
معنی و مفهوم: عدالت شاه ستم را به شدّت ترساند و نابود کرد. بذل و بخشش او، کرم را مانند نافه‌ای پر از مشک گشود و به همگان بذل و بخشش کرد.
آرایه‌های ادبی: زهره‌ی ستم و نافه‌ی کرم اضافه‌ی استعاری است.
۱۰۷ – ظلـم را چــون هــدف، جـگر بــدریــد
بخــل را چــون صــدف، شکــم بشکافــت
معنی و مفهوم: شاه اخستان آن‌گونه که تیر به هدف می‌زند و جگر آن را می‌درد، به ظلم و ستم تیر زد و آن را نابود کرد. بخل و تنگ نظری را همانند صدفی شکافت و به بذل و بخشش پرداخت.
آرایه‌های ادبی: نابود شدن ظلم به دست شاه را به دریده شدن جگر هدف مانند کرده است و بذل و بخشش شاه و از بین بردن بخل و تنگ چشمی را به شکافتن صدف تشبیه کرده است.
۱۰۸ – قهــرش از بهــر قطــع نســل عـــدو
رحــم مــــادر عــــدم بشــکافــــت
معنی و مفهوم: خشم و غضب شاه برای از بین بردن نسل دشمن، اساسی عمل کرد و او را از عدم، مقطوع النسل نمود و نگذاشت پا به عرصه‌ی وجود بگذارد.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

آرایه‌های ادبی: مادرعدم اضافه‌ی تشبیهی است. قهر و غضب شاه به فردی مانند شده که نسل دشمن را از عدم قطع نموده است .
۱۰۹ – بـختـــش انـگشـــتری ودیعـــت داد
مــاهـی از بهـــر آن شــکم بشـکافـــت
شاهد: دام بـــه دریــــا فکنـــده بـــود سلیمـــان
خـــــازن انگشتــــری بــــه دام بــــــرآمــــــد
(خاقانی، ۱۳۸۸: ۱۴۵)
معنی و مفهوم: بخت و اقبال برای شاه اخستان انگشتری به امانت گذاشت؛ به همین دلیل ماهی شکم خود را شکافت تا آن انگشتر را همچون انگشتر سلیمان درون خود حفظ کند.
آرایه‌های ادبی: بیت تلمیح به ماجرای گم شدن انگشتری سلیمان (ع) و پیدا شدن آن در شکم ماهی دارد.
توضیحات:
ماهی و انگشتر: سلیمان زنی داشت «جراده» نام که به او اطمینان داشت. روزی که به آب دست می‌شد انگشتری به او داد تا به اسم اعظم بی حرمتی نشود. دیوی «صخر جنی» نام، خود را به صورت سلیمان به او نمود و انگشتری در انگشت کرد و بر تخت نشست و همه پنداشتند سلیمان است. چون سلیمان بیرون آمد و انگشتری طلب کرد، جراده گفت: تو سلیمان نیستی، تو دیوی و خود را به هیئت سلیمان کرده‌ای. سلیمان نومید شد و سر به بیابان نهاد و بر کنار دریا مزدوری صیّادان می‌کرد در ازای روزی دو ماهی، پس از چند روز اطرافیان بر دیو بدگمان شدند … صخر جنی انگشتری را به دریا انداخت و یک ماهی آن را فرو برد. سلیمان روزی یک ماهی را به بازار برد و ماهی دیگر را برای خود بریان کرد. چون شکمش بدرید، انگشتری خود یافت و در انگشت کرد و دوباره به مسند قدرت تکیه زد. (یاحقی، ۱۳۷۵: ۲۵۴ – ۲۵۳)
۱۱۰ – آســـــمان نبــــــوّت ار مــــــه را
چــون گــریبــان صبــح دم بشــکافــت
۱۱۱ – تیــغ شــه زهــره‌ی زحـل بــدریـــد
جـــگر آفتــــاب هــــم بشـــکافـــت
واژگان:. زحل: کیوان، هفتمین سیّاره. (فرهنگ لغات)توضیحات:(۱/۳۴)
معنی و مفهوم: اگر پیامبر (ص) با معجز خویش، ماه آسمان را همانند شکافته شدن تاریکی صبحدم دونیمه کرد، شمشیر شاه با معجزه‌گری زهره‌ی زحل (خداوند جنگاوری) و جگر خورشید (سلطان فلک) را از هم درید. (بیت به نوعی دارای ترک ادب شرعی است)
آرایه‌های ادبی: آسمان نبوّت، گریبان صبح، زهره‌ی زحل و جگر آفتاب اضافه‌ی استعاری است. بیت تلمیح به معجزه‌ی شق القمر حضرت رسول (ص) دارد. ماه به گریبان صبحدم مانند شده است.
توضیحات:
شکافته شدن ماه: به روایت راویان اخبار انشقاق قمر معجزی بود رسول (ص) را، و آن چنان بود که کفّار قریش گفتند: هر درخواستی از زمین می‌کنیم تو با جادو انجام می‌دهی، اگر راست می‌گویی ماه چهاردهم که از پشت کوه می‌آید آن را دو نیمه کن. حضرت از خدای تعالی درخواست و خدای تعالی درخواست او را اجابت فرمود و ماه را مُنشق کرد، چنان که نیمی از آن در جانبی و نیمی دیگر در جانب دیگر کوه بود. (ابوالفتوح رازی، ۱۳۵۶: ۲۷۱)
۱۱۲ – تیـغ او دســت مـوسـوی اسـت از آنــک

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[شنبه 1401-04-04] [ 07:52:00 ب.ظ ]




وضعیت استفاده از فناوری اطلاعات در کسب‌وکار بسیار پایین است. (C1-11)

سیاست‌های موجود باعث تشویق استفاده از فناوری اطلاعات در کسب‌وکار به حد کافی نمی‌شود. (C1-16)

با سرمایه‌گذاری بیش‌تر و پذیرش خطرات و تهدیدهای نهفته در این فناوری،(C1-18) سرعت توسعه‌ و کاربرد این فناوری را در کشور افزایش دهیم

سرمایه‌گذاری‌های بنیادی (C1-20) و پرورش نیروی انسانی مقتدر و صرف زمان بتوانیم از این فناوری بهره‌مند شده و تهدید آن را کاهش دهیم.

در این حوزه منابع قانونی و حقوقی در کشور کم است و اگر وجود دارد کارآیی آن کم است باید در این زمینه بازنگری شود و مطابق شرایط روز و ویژگی‌های فناوری اطلاعات قوانین و مقررات مناسب تهیه و تدوین شود. (C1-23)

پروژه‌های کلانی را تعریف و اعتبارات لازم برای آن اختصاص دهد (C1-31) تا زمینه‌ی فعالیت بنگاه‌های مختلف را فراهم بکند

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

برای حمایت از کارآفرینی در سیاست‌های تشویقی در زمینه‌ی توسعه‌ی فناوری، (C1-33) نوآوری، خلاقیت طراحی و تولید محصولات نرم‌افزاری و سخت‌افزاری و محتوا و همین‌طور کاهش هزینه‌ی امکانات زیرساختی به خصوص در زمینه‌ی شبکه‌های ارتباطی داشته باشد.

هم‌چنین در زمینه‌ی توسعه‌ی امنیت در فضای مجازی مشابه فضای حقیقی باید سرمایه‌گذاری کند تا فضای امن و مطمئن برای کسب‌وکار وکارآفرینی فراهم شود. (C1-38)

سیاست‌های موجود توسعه‌ی فناوری اطلاعات تا حد زیادی پاسخگوی نیازهای جامعه است از سوی دیگر دولت را وادار به توجه زیادی به موضوع کند. (C3-2)

سیاست‌گذاران را وادار به در پیش گرفتن سیاست‌هایی اولاً برای پاسخگویی به نیازهای مردم پیش‌بینی خواسته‌های مردم و ثانیاً برای پیش‌بینی نیاز مردم کند. (C3-3)

توسعه‌ی سیاست‌های تشویقی برای بهره‌گیری از فناوری اطلاعات (C3-7)

افزایش سهم فناوری اطلاعات از تولید ناخالص ملی (C3-8)

کاهش هزینه‌های دسترسی به خدمات فناوری اطلاعات (C3-9)

ایجاد زمینه‌های قانونی لازم برای توسعه‌‌ی کاربردهای فناوری اطلاعات (C3-11)

تدوین بسته سیاست‌های تبیینی (C3-18)

تدوین بسته‌های تشویقی (C3-19)

سیاست‌های فا موجود جوابگوی نیازهای فعلی جامعه نیست. (C6-1)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:52:00 ب.ظ ]




ب- ابعاد حقوقی جدائی اسکاتلند از انگلیس

۷۹

گفتار ششم: رهیافت حقوق بین‌الملل معاصر در پارادایم نوین

۸۱

نتیجه گیری و پیشنهادات

۸۸

منابع و ماخذ

۹۲

چکیده انگلیسی

۹۶

چکیده
موضوع جدائیطلبی و تلاش برخی از گروه‌های اقلیت برای جدا شدن از دولت مادر، همواره مسألهای حساس برای جامعه بین‌المللی به ویژه دولتی بوده که چند ملیتی یا چند قومیتی هستند. امروزه از حدود یکصد و نود کشور جهان، یکصد و بیست کشور دارای اقلیت‌های بزرگ و عمده‌ای هستند و تعداد کمی از دولت‌ها در جهان امروزی از همگونی فرهنگی و قومی برخوردار می‌باشند. موضوع جدائی یک‌جانبه پس از پایان استعمارزدائی و جنگ سرد وارد مرحله‌ای تازه‌ای شد و نگرانی محافل بین‌المللی افزایش یافت. صدور اعلامیه یک‌جانبه استقلال کوزوو در ۱۷فوریه ۲۰۰۸ وشناسائی آن از سوی بیش از ۷۶ کشور به ویژه کشورهای غربی ومخالفت شدید برخی دولت ها از جمله روسیه، صربستان، چین، موضوع جدائی طلبی و ارتباط و تعامل میان اصول حاکمیت و تمامیت ارضی دولتها از یک سو و حق تعیین سرنوشت مردم از سوی دیگر را در مرکز مباحث حقوق بین‌الملل قرار داد. چند ماه بعد در اگوست ۲۰۰۸ ابخازی و اوستیای جنوبی توسط روسیه و چند کشور مورد شناسائی قرار گرفت و با واکنش منفی دولت‌های غربی مواجه گردید. علمای حقوق بین‌الملل در خصوص مشروعیت یک‌جانبه دو رویکرد متفاوت اتخاذ نموده‌اند؛ گروه اول بر این عقیده‌اند که در حقوق بین‌الملل حقی به عنوان جدائی طلبی بدون رضایت دولت پیشین وجود ندارد و قواعد حقوق بین‌الملل از حاکمیت و تمامیت ارضی دولتها دفاع می‌کند. اما گروه دیگر بر این باورند که در حقوق بین‌الملل قاعده‌ای در مورد «حق جدائی» یا «ممنوعیت حق جدائی» وجود ندارد و در صورتی که دولت جدید بتواند به طور مؤثر به اعمال حاکمیت بپردازدبه عنوان تابع حقوق بین‌الملل قابل پذیرش خواهد بود .عدهای نیز از این هم فراتر رفته اند وگفتهاند «به موجب قاعده ای در حال ظهور …حق تعیین سرنوشت در موارد نقض سیستماتیک حقوق بشر حقی قابل مطالبه میباشد». در تحقیق حاضر، سعی شده پس از تشریح حق تعیین سرنوشت و ارتباط آن با تجزیه‌طلبی، دیدگاه علمای حقوق بین‌الملل نسبت به مشروعیت جدائی یک‌جانبه مورد بررسی و در نهایت رویکرد نوین حقوق بین‌الملل با عنایت به قضایای کوزوو، ابخازی و اوستیای جنوبی، جنوب سودان و… تبیین میگردد.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

واژگان کلیدی: جدائی یک جانبه، حق تعیین سرنوشت داخلی وخارجی، استقلال، جدائی چاره ساز
مقدمه
ارتباط میان جدائی طلبی وحقوق بین‌الملل از جمله موضوعاتی است که توجه دکترین را برای مدت طولانی به خود جلب نموده است. شکلگیری یک دولت جدید که به واسطه تجزیه حاکمیت یک کشور انجام میشود چالشهای نظری وعملی بسیاری را در حقوق بین‌الملل پدید میآورد. در حال حاضربسیاری از کشورها با پدیده جدایی طلبی روبرو هستند. در این کشورها گروههائی تحت عنوان قومیت، عرق یا مذهب درصدند تا به نحوی از لوای دولت مرکزی جدا شوند و برای این منظور به عبارت پرطمطراق حق سرنوشت در حقوق بین‌الملل متوسل میشوند. حقی که در آغاز در چارچوب استعمارزدایی رشد نمود وتا مدت ها خود را محدود و به همین عرصه مضیق میدید. با این حال امروزه به شدت به این شبهه دامن زده شده است که آیا میتوان به استفاده از این اصل تا بدان جا رسید که بتوان برای گروه های عرقی- مذهبی در یک کشور حقی برای جدایی متصور بود؟ حقیقت این است که تا همین چند سال اخیر میشد به ضرس قاطع ادعا کرد که قاطبه اعضا جامعه بین‌المللی با به رسمیت شناختن چنین حقی برای گروه های اقلیت موجود در این کشورها مخالف هستند و درموارد طرح این قضایا همواره از اصل تمامیت ارضی دولت ها حمایت کرده اند.
با این حال از سال ۲۰۰۸ میلادی زمزمه هائی این رویه قاطع را با چالش روبرو کرده است. ایالت کوزوو در ۱۷ فوریه ۲۰۰۸ علی رغم مخالف شدید صربستان، روسیه، چین، اعلامیه استقلال خود را صادر نمود. در این سال بسیاری از اعضای جامعه بین‌المللی جدائی ایالت کوزوو از دولت صربستان را مورد شناسائی قرار دادند و تا تاریخ۲۰ آوریل ۲۰۱۰ از سوی ۷۵ کشور به رسمیت شناخته شده است. اعلام استقلال یک‌جانبه کوزوو، آبخازیا و اوستیای جنوبی نقطه عطفی برای تعیین تکلیف حقوقی این مساله در دهه اول قرن بیست و یکم پدید آورد. مجمع عمومی سازمان ملل در اکتبر ۲۰۰۸ با تصویب قطعنامهای از دیوان بین‌المللی دادگستری خواست تا مطابقت اعلامیه یک‌جانبه استقلال کوزوو با مقررات حقوق بین‌المللی را مورد بررسی قرار دهد. در پرتو مقررات مذکور اولین بار برخی از دولتها، به طور رسمی نظرات حقوقی خود را در این ارتباط منتشر کردند.
دولت روسیه که مناطق آبخازیا و اوستیای جنوبی را در آگوست ۲۰۰۸ مورد شناسایی و با استقلال کوزوو مخالفت کرده، طی لایحهئی استقلال کوزوو را مغایر حقوق بین‌الملل دانست. روسیه معتقد بود که خارج از وضعیتهای استعماری، گروه های قومی حق جدائی ندارند، مگر آن که حقوق بنیادین گروه مربوط به صورت وسیع نقص شود و آنان مورد حمله مسلحانه آشکار حکومت مرکزی قرار گیرند. در چارچوب این تئوری کوزوو مصداق برخورداری از حق تعیین سرنوشت خارجی، شناخته نشد. در این حال این سوال مهم در برابر حقوقدانان بین‌المللی قرار گرفت که آیا چنین رویهای را میتوان در حقوق بین‌الملل سرآغاز تغییری مهم دانست و ادعا کرد نگاه حقوق بین‌الملل نسبت به گروه های جدائی طلب تغییر کرده است؟ آیا میتوان گفت جدایی کوزوو، ابخازیا و اوستیای جنوبی زمینهای برای مشروعیت ادعای گروه های جدایی طلب در سایر کشورها و حقوق بین‌الملل ایجاد نموده است؟ رهیافت حقوق بین‌الملل معطوف به این پرسشها در ابتدای راه پر فراز و نشیبی قرار دارد که جز با تحقیقات آکادمیک و فراهم آوردن بستر دکترینهای اجتماعی امکان پذیر نیست.
در واقع از یک طرف با افزایش حرکتهای جداییطلبانه توسط گروه های مردمی مستقر درکشوری مستقل مواجهایم و از طرف دیگر با فقد نظام حقوقی در این رابطه مواجه هستیم . مردمی که زمانی تابعیت بیچون و چرای کشور مرکزی را داشتهاند، امروز خواستار حرکت به سمت جدایی ومتهم به بی وفایی میشوند. آنها میخواهند بدانند که حقوق بین‌الملل چه حقوق و وظایفی را به آنها بار میکند و آیا مستحق جدایی و تشکیل کشوری مستقل هستند یا آنگونه که دولت مرکزی ادعا میکند، عمل آنها چیزی جز آشوب و خرابکاری نیست؟ از این رو برای به نظم درآوردن حرکتهای این چنینی در جهان و نزدیک کردن منطق جامعه بین‌الملل به هم، در ارتباط با مسئله جدائی طلبی کوششی را میطلبد که جز با تشبث به حقوق بین‌الملل محقق نخواهد شد .
امروزه مسئله جدایی طلبی برای دولتها حائز اهمیت است. جدایی طلبی مفهومی است که دولتها کمتر مایل به بکار بردن آن در بیانات دیپلماتیک و حقوقی خود هستند و بیشتر ترجیح میدهند از واژه شورشی استفاده نمایند. جدایی یک گروه از دول مرکزی و اظهار وجود آنها به عنوان یک کشور جدید میتواند روابط بین‌المللی را تحت تأثیر قرار دهد. قضایای نادری وجود دارد که در آن دولتی استقلال یک دولت جدا شده از خود را شناسایی نمود. (برای نمونه شناسایی بنگلادش پس از جدایی توسط دولت پاکستان به عنوان دولت مرکزی پیشین را میتوان ذکر نموده است). هم چنین این شناسایی ممکن است هنگامی که دیگر کشورها از استقلال کشور جدا شده حمایت نمایند، صورت گیرد. انسانها چه فطرتاً و چه ضرورتاً تمایل به زندگی درگروههای اجتماعی دارند. آنچه تاریخ نشان میدهد این است که فرد گروه ها به سمت کلان گروه ها حرکت کردهاند تا جایی که توانستهاند به یاری هم نظامهای سیاسی و حقوقی برای امورات داخلی وخارجی خود برپا کنند. این نظام سیاسی وحقوقی دردوران و ستفالی به شکل تکامل یافته و مقدس خود درآمد تا جاییکه حقوق بین‌الملل به جا مانده از آن میراث، مسئله حاکمیت کشورها را تا بوئی خدشه ناپذیر دانسته است. قرن ها سپری شد تا شاهد طلیعه مفاهیمی ازحقوق بشر در آسمان ظلمانی حقوق بین‌الملل شویم. در اصل نطفه حق تعیین سرنوشت در قرن ۱۹ بسته شد با طلوع مفهوم اصل ملیتها در این قرن دیگراین تنها دولتها نبودند که دارای حق بودند بلکه ملتها نیز حقوقی پیدا کردند. اصل ملیتها به این مفهوم بود: « افرادی که دارای نژاد، زبان، سنن، رسوم و تمایلات مشترک هستند، یک ملت را تشکیل میدهند و حق دارند در کشور مستقلی جمع شوند». این اصل منادی اصل تعیین سرنوشت بود که بعدا تبدیل به حقگردید. این اصل اولین بار در مواد ۲ و ۵۵ منشور سازمان ملل متحد و بعدا قطعنامه های متعدد سازمان ملل و سپس در میثاق حقوق اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و میثاق حقوق مدنی و سیاسی مصوب ۱۹۶۶ متبلور و وارد حقوق بین‌الملل موضوعه گردید.جامعه بین‌المللی شاهد تحولاتی در مرحله حق تعیین سرنوشت بوده است. باید دانست جدایی در شکل امروزی در اصل از مصادیق حق تعیین سرنوشت محسوب نمیگردید. اولینگروه مستحق استقلال که حقوق بین‌الملل به رسمیت شناخت ملتهای تحت استعمار بودند. پس از آن مردم سرزمینهای خود مختار و مردم سرزمینهای اشغالی به عنوان گروه های مستحق جدایی معرفی شدند. گروه بعدی مردم تحت سلطه دولت نژادپرست بودندکه پس از واقعه رودزیای جنوبی درسال ۱۹۶۴ ، دیوان به حق تعیین سرنوشت داخلی آنها رأی داد. پس از آن درسالهای اخیر، نقض فاحش حقوق بشر در نقاط مختلف دنیا، از جمله ارامنه ترکیه، چچن، قره باغ ، کوزوو، اوستیای جنوبی و آبخازیا، سودان جنوبی، این مسئله را به وجود آورد که آیا نقض حقوق بشر میتواند به گروه های تجزیه طلب حق جدایی از سرزمین مادریشان را بدهد؟ درحالی که چنین حقی درحقوق بین‌الملل موضوعه وارد نشده، آیا میتوان طلیعه ظهور این حق را در حقوق بین‌الملل نوین مشاهدهکرد؟ بدین جهت و به واسطه آنکه تحقیق مفصل و مستقلی در رابطه با این طلیعه نوظهور در حقوق بین‌الملل نسبت به تجزیه‌طلبی صورت نگرفته است. در پایان نامه حاضر تلاش شدتا به صورت جامعی ماهیت ومفهوم تجزیه‌طلبی، حق تعیین سرنوشت، رویه دولتها در ارتباط با جدائی یک جانبه، رویکرد نوین حقوق بین‌الملل نسبت به تجزیه‌طلبی با عنایت به آراء محاکم صادرهداخلی و بین‌المللی روشنگردد. هرچند بررسی جامع تجزیه‌طلبی درحقوق بینالملل به دلیل حساسیت بالای سیاسی و امنیتی آن، رویهای بعضاً متناقض دولتها ونیز صدور قطعنامه و بیانیههای پیچیده و یا متضاد یکدیگر در صحن سازمان های بین‌المللی، بسیار مشکل میباشد.
الف- بیان مسئله واهمیت آن
حق بر جدایی را میتوان مشروعیت جدا شدن کامل گروهی از جمعیت از صلاحیت دولتها در مصادیق حقوق بین‌الملل تعریف کرد. حقیقت این است که چنین حقی در موارد محدود و معدودی توسط حقوق بین‌الملل تا پیش از دهه هشتاد خورشیدی نیز به رسمیت شناخته شد. مهمترین این موارد حق جدائی مستعمرات یک سرزمین از دولت مرکزی استعمارگر می باشد. [۱]
درعین حال بر اساس رفراندوم یا صورت دیگری از یک تصمیمگیری آزاد، کلیت مردم سرزمین مادر میتوانند به جدایی یک بخش از سرزمین خود رضایت دهند و چنین امری به هیچ وجه مغایر با حقوق بین‌الملل نخواهد بود، چه آن که دولت جدید بدون هیچ مشکلی از حیث حقوق بین‌الملل از مشروعیت کامل برخوردار خواهد بود .
از اینها گذشته زمانی که الحاق جزئی از سرزمین به زور و برخلاف حقوق بین‌الملل انجام شده باشد، واحد الحاق شده میتواند هر زمانی که بتواند از کشور الحاقکننده جدا شود و چنین جدایی کاملا منطبق با حقوق بین‌الملل خواهد بود. با این حال جدایی گروه های عرقی، نژادی، زبانی، مذهبی و دیگر گروه های اقلیت، خارج از موارد یاد شده، عمیقاً با حقوق بین‌الملل تعارض داشت و به ویژه زمانی که به صورت یک‌جانبه انجام میشد با مخالفت جدی رویه دولتها روبرو میگردید. ولی در طول زمان و به تدریج با گسترش نظام حقوق بشر در عرصه جهانی، تلاش شد تا دست دولت مرکزی در مقابل گروه ها و جریانهای اقلیت کاملاً آزاد نباشد از این روحق تعیین سرنوشت به دو جنبه داخلی و بین‌المللی تقسیم گردید. در جنبه داخلی حق تعیین سرنوشت این امر در حقوق بین‌الملل مورد توافق قرارگرفت که یک گروه اقلیت بتواند در تعیین سرنوشت خود با حکومت مرکزی شراکت موثر داشته باشد ولی درهمان حال این امر مورد تاکید قرارگرفت که گروه های اقلیتی نمیتوانند مدعی جنبه خارجی حق تعیین سرنوشت باشند؛ یعنی حق داشته باشند تا در صورت تمایل به صورت یک‌جانبه از دولت مادرجدا شوند ودولت مستقلی تشکیل دهند. در واقع چنین رویکردی به دلیل تعارض با اصل تمامیت ارضی دولت ها مورد انکار قرار میگرفت.
این دیدگاه، نگاه غالب حقوقدانان بین‌الملل به شمار میرفت که هیچ استثنای دیگری را به زیان تمامیت ارضی یک کشور نمیپذیرفت. در همین برهه زمانی، دکترین موازی در میان برخی از حقوقدانان بین‌المللی به ویژه حقوقدانان آلمانی رشد کرد که معتقد بود در شرایط فوق العاده استثنایی، گروه های عرقی – نژادی، اقلیت میتوانند از حق جدایی برخوردار باشند.[۲]
حسب این دیدگاه، یک گروه عرقی-نژادی اقلیت، میتواند در صورت سرکوب و قهر غیرقابل تحمل دولت مرکزی ودر حالتی که این جدایی تنها راه حل نهایی آنها از این قهر و سرکوب باشد از سرزمین مادر جدا شود؛ از منظر این دیدگاه، ارتکاب جنایت شدید بین‌المللی مانند نسل کشی، نقض سیستماتیک و گسترده حقوق بشر و جنایت علیه بشریت، میتوانست راهنمایی برای شناخت این وضعیت غیر قابل تحمل باشد. جدایی طلبی به عنوان مسئلهای مبتلا به دوران ما، به عنوان پروندهای گشوده بر روی میز حقوقدانان بین‌المللی، ضرورت تحقیق پیش رو را محرز میکند. در این تحقیق میبایست به دو موضوع اساسی رسیدگی شود:
اول این که با تدقیق در رویه های بین‌المللی و اسناد بین‌المللی موجود، تفاوت جداییطلبی مشروع و جداییطلبی نامشروع را دریابیم تا از این طریق اقوام مستحق جدایی و حکومتهای مستحق سرکوب را باز شناسیم.
دوم این که در پس این پاسخ ببینیم که آیا میتوان از مفهوم جدیدی تحت عنوان حقوق بین‌الملل جدایی طلبی سخن به میان آورد؛ اگر آری، حدود و ثغور حقوق و تعهدات این حوزه کدامند؟
تمام این ابهامات کافی است تا بگوییم جدایی طلبی پدیدهای است روز افزون که برخلاف اهمیتش در حقوق بین‌الملل با خلاء حقوقی در آن مواجهیم. دلیل این امر نیز برخوردهای سیاسی دولتها با این واقعیت و رجوع کمتر آنها به حقوق بین‌الملل است. وظیفه حقوقدانان بین‌المللی تلاش برای ایجاد بسترهای لازم جهت قانونمند شدن حقوق و تعهدات متقابل جدایی طلبان و کشور میزبان و کشورهای ثالث است موضوعاتی همچون مسئولیت بین‌المللی، شناسایی شرایط تشکیل کشور، حقوق بشر دوستانه، حقوق جانشینی، حق تعیین سرنوشت از دیگر ابعاد حقوقی این مسئله سیاسی هستند که درخور بررسیهای بیشتر در این رابطه هستند. افزایش ۵۴ عضو ملل متحد درسال ۱۹۴۵ به ۱۴۹ عضو درسال ۱۹۸۴ اساسا به دلیل استعمار زدایی بوده و افزایش آن از ۱۵۱ عضو درسال ۱۹۹۰ به ۱۹۳ عضو تا به امروز به طورکلی به دلیل جدائی بوده است. این اتفاق (یعنی ظهورکشورهای جدید ناشی ازجدایی) اهمیت بررسی جبران خسارت ناشی ازنقصهای احتمالی تعهدات بین‌المللی دولتمرکزی، جداییطلبان ودولت ثالث در طول جنگ داخلی و دیگر روابط حقوقی فیما بین آنها را در برابر یکدیگر نشان میدهد. بنابراین یک محقق بهدنبال این استکه پدیدهی جدای طلبی را در چارچوب حقوقی، تفسیر مترقیانه کرده و با حقوقیکردن ابعاد اینپدیده به حقوقیشدن مفهوم جداییطلبی کمک کند. در تحقیق حاضر سعی میگردد معیارهایی برای قانونمند کردن این پدیده روز افزون جدایی طلبی و رویه دولتها و رویکرد حقوق بین‌الملل در اینخصوص تحلیل گردد.
ب- روش تحقیقات، مشکلات ومحدودیت ها
تعیین روش تحقیق به صورت جمع آوری مطالب با بهره گرفتن از منابع کتابخانهای و سایتهای اینترنتی و در عین حال به صورت تحلیلی وتوصیفی میباشد که از اهداف تحقیق تبعیت میکند، از ویژگی های تحقیق حاضر، بررسی رویه دولتها و رویکرد حقوق بین‌الملل در خصوص مشروعیت جدائی یک‌جانبه و تا حد زیادی توجه به عرف بین‌الملل میباشد، نظریات علمای حقوق بین‌الملل در این باب مورد توجه قرار گرفته و با لحاظ نمودن کتب و مقالات مرتبط با تجزیه‌طلبی، استفاده لازم از آنها در ارائه مطالب، مفید واقع شده است. استفاده از دیدگاه حقوقدانان بین‌المللی در ارائه مطالب وتحلیل حقوقی موضوع مورد تحقیق، حائز اهمیت میباشد. فقر منابع فارسی در این حوزه مسلم است و تعداد کتب اندکی در داخل کشور به صورت غیر مستقیم مرتبط با موضوع به رشته تحریر در آمده است و به دلیل حساسیت بالای موضوع مورد بحث، استفاده از سایتهای اینترنتی در داخل محدودیتهای زیادی داشتهاند. به طور کلی در خصوص قانونمند کردن این پدیده ضروری است، حقوقدانان و مراجع بین‌المللی در تبیین موضوع، بسترهای لازم را جهت قانونمند شدن حقوق و تعهدات متقابل جدائیطلبان و حکومت مرکزی و دولتهای ثالث فراهم نمایند تا معیارهائی برای قانونمند کردن این پدیده روز افزون(جدائیطلبی) به دست آید و این پدیده بین المللی، حقوقی گردد تا بتوان سرفصلی تحت عنوان جدائیطلبی در حقوق بین‌الملل را به نظم کشید. متأسفانه تا به حال اقدامات کافی در این خصوص صورت نگرفته است و این میتواند از محدودیتهای تحقیق حاضر باشد.
ج- پیشینه تحقیق
بیشترین تحقیقات صورت گرفته در این زمینه در قالب اصل و حق تعیین سرنوشت مردم بوده است و تحقیقات جامع و پایاننامهای درخصوص موضوع بحث در مطالعات حقوقی بین‌الملل در داخل کشورمان صورت نپذیرفته، اما مرتبطترین پژوهشهای انجام شده به زبان فارسی در یافته های نگارنده عبارتند از سرنوشت کوزوو از آقای وحید پرست تاش، روند جدائی در حقوق بین‌الملل از آقای دکتر سید یاسر ضیائی، بررسی مشروعیت جدایی یکجانبه در حقوق بین‌الملل از آقای ستار عزیزی در شماره سی و هشتم از مجله حقوقی بین‌المللی، مقاله تحول حق تعیین سرنوشت در چارچوب ملل متحد از خانم مهناز اخوان خرازیان در شماره سی و ششم از مجله حقوقی بین‌المللی. منابع به زبان انگلیسی که در تحقیقات نگارنده یافت شد عبارتند از حقوق بین‌الملل نوین از آقای مایکل اکهرست، جدایی: چشم انداز حقوق بین‌الملل از پورفسور مارسلو کوهن، ادعای اقلیت: از خودمختاری تا جدایی، حقوق بین‌الملل و رویه دولتی از آقای ولهن گامادر. منتها در خصوص مورد بحث به نحو مشخص وتخصصی بررسی واظهار نظر نشده است وتنها این تحقیق بوده که به ابعاد قضیه توجه همه جانبه نموده است و از زوایای مختلف سعی شده است ضمن تعریف حقوقی جدائی طلبی، عوامل به وجود آمدن آن و رویکرد نوین حقوق بین‌الملل با عنایت به آرای محاکم داخلی و بین‌المللی مد نظر قرار گیرد.
د- سوالات تحقیق
۱-آیا حقی مشروع به عنوان جدائی طلبی در حقوق بین‌الملل وجود دارد؟
۲- کدام گروه از جدایی طلبان مستحق جدایی هستند؟
۳- تئوری «جدائی چاره ساز » در نظام حقوق بین‌الملل معاصر دارای چه جایگاهی است؟

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:52:00 ب.ظ ]




وجود تنوع در سراسر طیف وسیعی از معماری چندهسته‌ای، صرفا یک چالش نیست. در یک سیستم واحد، معماری هسته‌ها می‌تواند متفاوت باشد، همانطور که روند کنونی چنین است و بیشتر به سمت ترکیبی از هسته‌های متفاوت می‌رود. در طراحی برخی سیستم‌ها، هسته‌ها دارای مجموعه دستورالعمل‌های مشترکی هستند ولی مشخصه‌ های کارایی آن‌ها باهم متفاوت است.
از این رو، یک پردازنده با تعداد کمی هسته‌های قدرتمند ، برای برنامه‌های موازی، ناکارامد می‌باشد. اما از سوی دیگر، یک پردازنده با تعداد زیادی هسته‌های ضعیف‌، ممکن است در اجرای برنامه‌هایی که نیازمند عملیات محاسباتی ترتیبی هستند، ضعیف عمل کند. حالت دیگر در سیستم‌های چندهسته‌ای ، داشتن هسته‌هایی با مجموعه دستورالعمل‌های متفاوت برای توابع تخصصی (مانند ترکیب کردن سیستم‌های همه‌منظوره و هسته‌های DSP ) می‌باشد. از کاربردهای این حالت می‌توان به GPU ها، مدارهای واسط شبکه و دیگر کاربردهای خاص و قابل برنامه‌ریزی اشاره‌کرد.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۲-۹ نتیجه‌گیری
در این فصل به تعریف سیستم‌های تعبیه‌شده و کاربردهای مهم آن در زندگی روزمره پرداخته شد و مفهوم بی‌درنگ بودن و انواع سیستم‌های بی‌درنگ شرح داده شد. سپس به بیان تعاریف مفاهیم اولیه در سیستم‌های بی‌درنگ تعبیه‌شده پرداخته شد و در پایان نیز سیستم‌های چندهسته‌ای تعبیه‌شده تعریف و شرح داده‌ شدند.
فصل سوم
فصل سوم : مرور منابع و کارهای انجام‌شده
در فصل قبل مفاهیمی مانند سیستم‌های تعبیه‌شده و تعبیه شده بی‌درنگ، اهمیت مصرف انرژی در آن‌ها و اصطلاحات مهم آن، به طور کامل تشریح شد و سپس مفهوم زمانبندی مورد بررسی قرار گرفت و در نهایت سیستم‌های چندهسته‌ای معرفی و تعریف شدند. دراین فصل ابتدا به طبقه‌بندی انواع روش‌های زمانبندی تک‌هسته‌ای و چند‌هسته‌ای می‌پردازیم، سپس انواع معماری سیستم‌های چندهسته‌ای را تشریح می‌کنیم، پس از آن، روش‌های زمانبندی مبتنی بر تنظیم فرکانس و ولتاژ را بیان می‌کنیم و در نهایت به شرح کامل روش‌های زمانبندی چندهسته‌ای ارائه شده در سال‌های گذشته می‌پردازیم و مزایا و معایب آن‌ها را تحلیل می‌کنیم.
۳-۱ طبقه بندی روش‌های زمانبندی
در این بخش مروری داریم بر طبقه‌بندی الگوریتم‌های زمانبندی که مگر در موارد مشخص‌شده، درهمه‌ موارد، قبضه‌ای بودن اجازه داده‌ شده‌است.

    • زمانبندی برخط[۸۷] و برون‌خط[۸۸] :

اولین نوع زمانبندی، براساس زمانی که زمانبندی در آن تولید می‌شود و همچنین تمایز بین زمانبندی برخط و زمانبندی برون‌خط، شکل گرفته است. در زمانبندی‌های برخط، در مورد اینکه چگونه وظایف در زمان اجرا در طول عملیات سیستم، زمانبندی شوند، تصمیم‌گیری می‌شود. بنابراین الگوریتم زمانبندی که بکار گرفته می‌شود، نشان‌دهنده نقش فعال و اساسی بخشی از نرم‌افزار است که بارها و بارها احضار می‌شود تا برای انجام زمانبندی مناسب تصمیماتی را به صورت لحظه‌ای اتخاذ کند. ( مانند آزادشدن یک وظیفه، انقضاء یک ساعت، تمام شدن یک وظیفه )
به همین دلیل الگوریتم‌های زمانبندی برخط، اگرچه بسیار انعطاف‌پذیر هستند؛ به عنوان مثال اجازه می‌دهند که یک وظیفه بی‌درنگ جدید به صورت پویا به سیستم وارد شده و زمانبندی شوند؛ ولی باعث بوجود آمدن سربار[۸۹] زمان اجرا می‌شوند که باید با دقت بالایی محاسبه شود. در مورد الگوریتم‌های پیچیده، در حقیقت خود الگوریتم زمانبندی ممکن است هزینه‌ها و سربارهای محاسباتی غیرقابل اغماضی را مطالبه کند، که باعث می‌شود کل سیستم (وظایف بی‌درنگ+ زمانبند) غیرقابل زمانبندی شود.اگرچه زمانبندی برخط نشان داده است که یک طرح بسیار معمولی در بیشتر سیستم‌‌های تعبیه‌شده نوین می‌باشد.
برخلاف زمانبندی برخط، در زمانبندی برون‌خط، سیاست زمانبندی در طول زمان اجرای سیستم بی‌درنگ، اعمال نمی‌شود، بلکه از آن برای گرفتن تصمیمات و ایجاد دنباله‌ای از عملیات زمانبندی، قبل از فعال‌شدن و شروع به کار سیستم استفاده می‌شود. این رویکرد که طبیعتی ایستا و غیرقابل انعطاف دارد، به طراح اجازه می‌دهد که یک تصمیم بهینه و درعین حال بسیار پیچیده‌ای بگیرد. الگوریتم‌هایی که در برخی موارد نشان‌دهنده آخرین راه‌حل می‌باشند درحالی که تقاضای محاسباتی بالا و محدودیت زمانی سخت، اجازه مطرح‌شدن پیشنهادات برخط را نمی‌دهد.
ممکن است حالتی نیز وجود داشته باشد که الگوریتم زمانبندی آن با بهره گرفتن از تجزیه‌شدن به دو مرحله، چیزی بین این دو رده‌بندی باشد. برای مثال، می‌توان الگوریتم را به یک مرحله پیش‌پردازش[۹۰] جدا تجزیه کرد که در آن تمام وظایف مجموعه τ، به زیرمجموعه‌های کوچکتر تقسیم شده و در مرحله زمانبندی واقعی، یک الگوریتم زمانبندی برخط بروی هرکدام از زیرمجموعه‌های شناسایی شده اعمال می‌شود. مرحله پیش‌پردازش، در این موارد ممکن است به منظور کاهش پیچیدگی مسئله و سربار زمان اجرای آن، به صورت برون‌خط باشد.

    • زمانبندی مبتنی بر اولویت:

الگوریتم‌های زمانبندی با توجه به نحوه تخصیص اولویت به سه دسته تقسیم می‌شوند:

    • الگوریتم‌های اولویت ایستا[۹۱]

در این شیوه به هر وظیفه یک اولویت منحصر به فرد اختصاص داده‌ می‌شود و همه‌ی نخ‌های[۹۲] یک وظیفه دارای اولویت یکسانی هستند. بنابراین هرگاه وظیفه T1 دارای اولویت بالاتری نسبت به وظیفه T2 داشته باشد، سپس هرزمان که هر دو وظیفه دارای نخ‌های فعالی باشند، نخ‌های وظیفه T1 بر T2 مقدم خواهد بود. نمونه‌ای از یک الگوریتم زمانبندی اولویت ایستا، الگوریتم زمانبندی نرخ یکنواخت (RMS) [۹۳] می‌باشد.

    • الگوریتم‌های اولویت پویای سطح نخ[۹۴]

برای جفت نخ‌های Tij و Ti,j, ، اگر Tij اولویت بالاتری نسبت به Ti,j, در برخی لحظه‌های زمانی داشته باشد، آنگاه Tij همیشه اولویت بالاتری نسبت به Ti,j, دارد. نمونه‌ای از زمانبندی که دز این کلاس قرار می‌گیرد، زمانبندی ابتدا نزدیکترین سررسید (EDF)[95] می‌باشد.

    • الگوریتم‌های اولویت پویای بدون محدودیت[۹۶]

در این حالت هیچ محدودیتی در اولویتی که به یک وظیفه داده می‌شود وجود ندارد و اولویت مربوط به دو وظیفه ممکن است در طول زمان تغییر کند. به عنوان یک مثالی از این نوع که در هیچ‌یک از دو رده‌بندی قبل جای نمی‌گیرد، می‌توان به الگوریتم LLF [۹۷] اشاره کرد]۱۹[ .
با توجه به این تعاریف الگوریتم‌های اولویت پویای بدون محدودیت یک حالت کلی از الگوریتم‌های اولویت پویای سطح نخ هستند و الگوریتم‌های اولویت پویای سطح نخ نیز یک حالت کلی از الگوریتم‌های اولویت ثابت می‌باشند.

    • الگوریتم‌های WCET [۹۸] محور :

یکی از مهم‌ترین مشخصه‌هایی که برای وظایف بی‌درنگ مطرح شده، WCET یا بدترین حالت زمان اجرای وظیفه می‌باشد. این ویژگی برای تقریبا بیشتر آزمون‌های تجزیه و تحلیل قابلیت زمانبندی[۹۹] شناخته‌شده ، اساسی است(تعیین پیشبینی این‌که یک الگوریتم زمانبندی، قادر به زمانبندی کردن وظیفه روی زمینه داده‌شده تحت بدترین مفروضات ممکن است یا نه). این پارامتر ممکن است در زمان اجرا توسط الگوریتم برای گرفتن تصمیمات زمانبندی موردنیاز باشد یا ممکن است نباشد.
در این رابطه ما می‌توانیم الگوریتم‌هایی که WCET محور هستند ( مانند الگوریتم LLF ) را از الگوریتم‌هایی که WCET محور نیستند ( مانند الگوریتم RMS و EDF ) را از هم تمییز دهیم. این تفاوت معمولا هنگامی که وظایف از تخمین بدترین حالت زمان اجرایشان منحرف می‌شوند، دلالت قوی بر رفتار الگوریتم‌های زمانبندی دارد.
انواع روش‌های زمانبندی
مبتنی بر اولویت
زمانبندی WCET محور
اولویت پویای بدون محدودیت
اولویت پویای سطح نخ
اولویت ایستا
پویا
پویا
ایستا
ایستا
پویا

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:52:00 ب.ظ ]




۲ـ۲ـ۱ـ۱ـ۱ـ در جنگ صفین
در یکی از روزهای جنگ صفین که به پیروزی رسیدند، فرمودند :
«وَ لَقَدْ شَفَى وَحَاوِحَ صَدْرِی أَنْ رَأَیْتُکُمْ بِأَخَرَهٍ تَحُوزُونَهُمْ کَمَا حَازُوکُمْ وَ تُزِیلُونَهُمْ عَنْ مَوَاقِفِهِمْ کَمَا أَزَالُوکُمْ حَسّاً بِالنِّصَالِ وَ شَجْراً بِالرِّمَاحِ تَرْکَبُ أُوْلَاهُمْ أُخْرَاهُمْ کَالْإِبِلِ الْهِیمِ الْمَطْرُودَهِ تُرْمَى عَنْ حِیَاضِهَا وَ تُذَادُ عَنْ مَوَارِدِهَا[۱۳۲]
اما دردهاى سینه‏ام شفا یافت وقتى که دیدم سر انجام آنها را فرارى دادید آنچنان که شما را به هزیمت دادند، و آنان را از لشگرگاه خود راندید چنانکه شما را راندند، با ضرب شمشیر و نیزه آنان را درمانده و بیچاره کردید، به طورى که اولشان روى آخرشان مى‏افتاد، مانند شتران تشنه‏اى که از سر حوضشان رانند، و از ورود به آبگاهشان منع کنند»
۲ـ۲ـ۱ـ۱ـ۲ـ بعد از جنگ جمل
امیرالمؤمنین (ع) بعد از فراغت از جنگ جمل یارانش را توصیف و با عبارات حماسی تشویق کرد و در آنان ایجاد انگیزه می کرد وآنان را از این که در زمره اهل دین قرار دارند، مى‏ستود، و شجاعت و دلاورى آنان را تمجید کرد. سپس اعلام داشت که آنان خاصّان و برگزیدگان او هستند، و کسانى هستند که در سرکوب مخالفان و فرمانپذیرى موافقان، به آنان اعتماد دارد و فرمود :
«أَنْتُمُ الْأَنْصَارُ عَلَى الْحَقِّ وَ الْإِخْوَانُ فِی الدِّینِ وَ الْجُنَنُ یَوْمَ الْبَأْسِ وَ الْبِطَانَهُ دُونَ النَّاسِ [۱۳۳]
شما یاران حق و برادران در دین و سپرهاى روز سختى و محرمان اسرار من جدا از سایر مردم هستید.»
۲ـ۲ـ۱ـ۱ـ۲ـ تشویق هاشم بن عتبه(مرقال)
به خاطر شیوه ویژه اش در جنگیدن به او لقب مرقال دادند و از شجاعان بلند آوازه عرب و پرچم دار سپاه امیرالمؤمنین ۷در جنگ صفین بود و در همان جنگ صفین به شهادت رسید . حضرت در تمجید او این چنین فرمود :
«وَ قَدْ أَرَدْتُ تَوْلِیَهَ مِصْرَ هَاشِمَ بْنَ عُتْبَهَ وَ لَوْ وَلَّیْتُهُ إِیَّاهَا لَمَّا خَلَّى لَهُمُ الْعَرْصَهَ وَ لَا أَنْهَزَهُمُ الْفُرْصَهَ [۱۳۴]
مى‏خواستم حکومت مصر را در اختیار هاشم بن عتبه قرار دهم اگر او را استاندار مصر مى‏کردم عرصه را براى دشمنان خالى نمى‏کرد، و فرصتى به آنان نمى‏داد.»
۲ـ۲ـ۱ـ۲ـ تشویق کتبی
این شیوه قدردانی یکی از تشویق هایی است ، که تأثیر زیادی بر روحیه فرد می گذارد . زیرا تشویق کتبی سند ماندگار و افتخار آمیزی است ، که سالیان طولانی می ماند و سبب افتخار و مباهات شخص می باشد . در الگوی حکومتی امیرالمؤمنین ۷این قبیل تشویق نامه ها و تقدیر نامه به وفور یافت می شود که به نمونه های آن اشاره می شود :
۲ـ۲ـ۱ـ۲ـ۱ـ مالک اشتر
مالک بن حارث بن عبدِ یَغوث نَخَعى کوفى (مشهور به «اشتر»)، چهره درخشان، قهرمان شکست ناپذیر، شیر بیشه نبرد و استوار گام‏ترین یاور امیرالمؤمنین ۷است. آن حضرت به او اطمینان و اعتماد داشت و همواره درایت، کاردانى، دلاورى، آگاهى و بزرگوارى‏هاى مالک را مى‏ستود و بدان مى‏بالید. نقش مالک در جنگ جمل، شگرف و تعیین‏کننده بود و امام فرماندهى جناح راست سپاه را به عهده او گذاشت . هنگامی که مالک اشتر را امیر و فرمانده کل سپاه قرار داد، در نامه ای به دو تن از امیران سپاه خود ، با بیان نقاط قوت مالک و تقدیر او، معیارهای خود برای انتخاب وی را برای آن ها یادآوری کرد :

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

«وَ قَدْ أَمَّرْتُ عَلَیْکُمَا وَ عَلَى مَنْ فِی حَیِّزِکُمَا مَالِکَ بْنَ الْحَارِثِ الْأَشْتَرَ فَاسْمَعَا لَهُ وَ أَطِیعَا وَ اجْعَلَاهُ . دِرْعاً وَ مِجَنّاً فَإِنَّهُ‏مِمَّنْ لَا یُخَافُ وَهْنُهُ وَ لَا سَقْطَتُهُ وَ لَا بُطْؤُهُ عَمَّا الْإِسْرَاعُ إِلَیْهِ أَحْزَمُ وَ لَا إِسْرَاعُهُ . إِلَى مَا الْبُطْءُ عَنْهُ أَمْثَلُ [۱۳۵]
مالک بن حارث اشتر را بر شما دو نفر و کسانى که تحت فرمان شما هستند فرمانروا کردم
،دستورش را بشنوید و از او اطاعت کنید، و او را زره و سپر خویش قرار دهید، چرا که او از
افرادى نیست که سستى نماید و به خطا و لغزش افتد و کندى کند جایى که شتاب
دوراندیشانه‏تر است، و شتاب نماید جایى که کندى لازم‏تر است»
همچنین هنگامی که در مصر کار بر محمدبن ابوبکر سخت شده ، آن حضرت مالک را به مصر فرستاد و طی نامه ای به مردم مصربه ستایش مالک پرداخته و مردم را به اطاعت بی چون و چرا از وی دستور داده است :
«أَمَّا بَعْدُ فَقَدْ بَعَثْتُ إِلَیْکُمْ عَبْداً مِنْ عِبَادِ اللَّهِ لَا یَنَامُ أَیَّامَ الْخَوْفِ وَ لَا یَنْکُلُ عَنِ الْأَعْدَاءِ سَاعَاتِ الرَّوْعِ أَشَدَّ عَلَى الْفُجَّارِ مِنْ حَرِیقِ النَّارِ وَ هُوَ مَالِکُ بْنُ الْحَارِثِ أَخُو مَذْحِجٍ ……… فَإِنَّهُ سَیْفٌ مِنْ سُیُوفِ اللَّهِ لَا کَلِیلُ الظُّبَهِ وَ لَا نَابِی الضَّرِیبَهِ فَإِنْ أَمَرَکُمْ أَنْ تَنْفِرُوا فَانْفِرُوا وَ إِنْ أَمَرَکُمْ أَنْ تُقِیمُوا فَأَقِیمُوا فَإِنَّهُ لَا یُقْدِمُ وَ لَا یُحْجِمُ وَ لَا یُؤَخِّرُ وَ لَا یُقَدِّمُ إِلَّا عَنْ أَمْرِی وَ قَدْ آثَرْتُکُمْ بِهِ عَلَى نَفْسِی لِنَصِیحَتِهِ لَکُمْ وَ شِدَّهِ شَکِیمَتِهِ عَلَى عَدُوِّکُمْ [۱۳۶]
اما بعد، بنده‏اى که از بندگان خدا را به سوى شما گسیل داشتم، که هنگام جوّ وحشت نخوابد، و ساعات هولناک از دشمنان نهراسد و عقب ننشیند، از آتش سوزان بر بدکاران سوزنده‏تر است، و او مالک بن حارث از قبیله مذحج است. او شمشیرى از شمشیرهاى خداست، که تیزیش‏کند نگردد، و ضربتش بى‏اثر نشود، اگر شما را دستور به حرکت داد حرکت کنید، و اگر فرمان توقف داد باز ایستید، که او قدم بر نمى‏دارد و باز پس نمى‏نهد، و به تأخیر نمى‏اندازد و پیش نمى‏برد مگر به فرمان من. شما را در فرستادن او بر خود مقدّم داشتم چون او را خیرخواه شما، و نسبت به دشمنتان سر سخت‏تر یافتم .»
ابن ابی الحدید می گوید؛ این که حضرت فرموده با فرستادن مالک به مصر، شما را بر خود مقدم داشتم از این جهت بوده که آن حضرت با مالک اشتر بر دشمنان حمله مى‏کرد و دل سپاهیان را با بودن او در بین شان محکم مى‏ساخت وقتی او را به مصر فرستاد، طبیعى است که مردم مصر را بر خود ترجیح داده است[۱۳۷].
وقتی خبر جان باختن مالک اشتر به امام۷رسید، بر منبر رفت و خطبه خواند و فرمود:
« وَ قَدْ جَاءَهُ نَعْیُ الْأَشْتَرِ رَحِمَهُ اللَّه مَالِکٌ وَ مَا مَالِکٌ وَ اللَّهِ لَوْ کَانَ جَبَلًا لَکَانَ فِنْداً وَ لَوْ کَانَ حَجَراً لَکَانَ صَلْداً لَا یَرْتَقِیهِ الْحَافِرُ وَ لَا یُوفِی عَلَیْهِ الطَّائِرُ[۱۳۸].
مالک و چه بود مالک به خدا قسم اگر کوه بود کوهى جداى از کوهها بود، و اگر سنگ بود سنگى سخت بود، مرکبى به بلنداى آن نمى‏رسد، و پرنده‏اى بر قله آن نمى‏پرد.»
امیر المؤمنین مالک را به کلمه فند وصف فرموده است و فند کوه یگانه مرتفع است نه هر کوهى جدا از دیگر کوهها و به همین دلیل افزوده است که هیچ سم‏دارى نمى‏تواند بر آن بالا رود، یعنى کوه بلند و داراى شیب بسیار تند که سم‏دارى نتواند از آن بالا رود و در غیر این صورت امکان صعود بر آن فراهم است. امیر المؤمنین سپس آن کوه را به بلندى و بزرگى توصیف کرده و فرموده است: هیچ پرنده‏اى نمى‏تواند بر آن صعود کند و مشرف بر آن شود.[۱۳۹]
در ادامه خطبه فرمود : آگاه باشید! همانا مالک اشتر درگذشت و به پیمانش وفا کرد و به دیدار پروردگارش شتافت. رحمت خدا بر مالک! اگر کوه بود، یگانه بود و اگر سنگ بود، با صلابت بود. اجر او با خدا. مالک چه بود؟ آیا زنان مى‏توانند همچو او بزایند؟! آیا کسى مثل او هست؟!
راوى گوید: امام بعد از این خطبه به خانه رفت، مردانى از قریش به نزد او آمدند و گفتند: خیلى براى او بى‏تابى کردى و نالیدى. او که مُرد. فرمود: «به خدا سوگند، مرگ او اهل مغرب را عزّت بخشید و اهل مشرق را خوار کرد. چند روز بر او مى‏گریست و بسیار در فقدان او اندوهناک بود و مى‏فرمود: «دیگر مانند او را هرگز نخواهم دید.[۱۴۰]
ابن ابی الحدید پس از اشاره به نبرد مالک اشتر در «یوم الهریر»: می گوید خدا مادرى که مالک را زاد، پاداش خیر دهد! اگر کسى سوگند بخورد که خداوند نه در عرب و نه در عجم، دلیرتر از مالک اشتر نیافریده است، مگر استادش على علیه السلام، بیم ندارم که گناهى مرتکب شده باشد. خدا خیر دهد به آن کسى که وقتى از او درباره مالک اشتر پرسیدند، گفت: چه بگویم درباره مردى که زندگى‏اش اهل شام را به هزیمت وا داشت و مرگش اهل عراق را! بجاست آنچه على علیه السلام درباره او فرمود که: «مالک اشتر براى من همان گونه بود که من براى پیامبر خدا بودم».[۱۴۱]
۲ـ۲ـ۱ـ۲ـ۲ـ فرماندار مدائن (سعدبن‏مسعود ثقفی)
امیرالمؤمنین ۷هنگام حرکت به سوى صِفّین، یزید بن قیس ارحَبى را که فرماندار مدائن بود همراه خود برد و سعد بن مسعود که از یاران وفادار و درستکار آن حضرت بود را به عنوان فرماندار مدائن‏ منصوب کرد آن حضرت در نامه‏اى سعدبن مسعود را به خاطر عملکرد صحیح و تقوا پیشگى و نجابتش ستوده و برایش دعا کرد :
«امّا بَعْدُ: فَاِنَّکَ قَدْ أدَّیْتَ خَراجَکَ وَ اَطَعْتَ رَبَّکَ وَ اَرْضَیْتَ اِمامَکَ فِعْلَ الْمُبِرِّ التَّقِیِ النَّجیبِ، فَغَفَرَ اللَّه وَ تَقَبَّلَ سَعْیِکَ وَ حسَّنَ مَآبَکَ.[۱۴۲]
امّا بعد؛ تو به شیوه نیکوکاران با تقوا و نجیب، مالیاتت را به ما رساندى و از پروردگارت اطاعت کردى و پیشوایت را خشنود ساختى. پس خداوند از گناهت درگذرد و کوششت را بپذیرد و آخرتت را نیکو سازد .»
آن حضرت در نامه‏های مختلفی که به استانداران و فرمانداران خود می نوشتند، همیشه آنها را به پرداخت خراج تشویق نموده و از کسر پرداخت آن برحذر می داشتند و فرمانداران درست کار را مورد تشویق قرار می دادند.
این قبیل نامه های قدردانی امیرالمؤمنین۷نشانگر این نکته است، که باید از افراد درستکار و مسئولینی که عملکرد آنها صحیح است، تقدیر و تشکّر کرد و با این عمل، هم آنها را برای فعّالیّتهای مناسب تشویق نمود و هم به تعبیر خود حضرت، افراد خاطی و نیکوکار مساوی نباشند و برتری نیکوکاران معیّن و مشخّص گردد.
۲ـ۲ـ۱ـ۲ـ۳ـ یکی از فرمانداران
در نامه‏ای دیگر به یکی از فرمانداران خود، این گونه او را مورد تشویق قرار می‏دهد:
«أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّکَ مِمَّنْ أَسْتَظْهِرُ بِهِ عَلَى إِقَامَهِ الدِّینِ وَ أَقْمَعُ بِهِ نَخْوَهَ الْأَثِیمِ وَ أَسُدُّ بِهِ لَهَاهَ الثَّغْرِ الْمَخُوفِ[۱۴۳]
اما بعد، تو از کسانى هستى که من به پشتیبانى آنان دین را اقامه مى‏کنم، و نخوت گنه کار را قلع و قمع مى‏نمایم، و رخنه ترسناک حدود و مرزها را مى‏بندم.»
۲ـ۳ـ ارتقاء مسئولیت
در برخی از موارد تقدیر از خدمات افراد با ارتقاء مسولیت آن ها همراه بود، تا افراد لایق و درستکار به مسولیتهای بالاتر و حساس تر و تأثیر گذارتر برسند. به نمونه هایی از ارتقاء مسئولیت اشاره می شود :
۲ـ۳ـ۱ـ عمربن ابی سلمه مخزومی
وی که ربیب پیامبر (ص) بود، بعد از جنگ جمل به عنوان والی بحرین انتخاب شد، ولی در آستانه جنگ صفّین، امیرالمؤمنین ۷با نامه‏اى‏ از وى خواست که براى نبرد با معاویه به اردوى ایشان بپیوندد.
از نامه امام علیه السلام پیداست که عمر در نگاه ایشان، فردى امین و کارآمد بوده و حضورش در اردوى آن بزرگوار، براى رویارویى مقتدرانه با سپاه شام، لازم بوده است.
حضرت در این نامه از او قدردانی و تشکر کرده و او را مورد تشویق قرار داده وبه سبب دلاوری و شجاعتی که داشت، او را سبب پشت گرمی و استواری ستون دین دانست :
«أَمَّا بَعْدُ فَإِنِّی قَدْ وَلَّیْتُ النُّعْمَانَ بْنِ عَجْلَانَ الزُّرَقِیَّ عَلَى الْبَحْرَیْنِ وَ نَزَعْتُ یَدَکَ بِلَا ذَمٍّ لَکَ وَ لَا تَثْرِیبٍ عَلَیْکَ فَلَقَدْ أَحْسَنْتَ الْوِلَایَهَ وَ أَدَّیْتَ الْأَمَانَهَ فَأَقْبِلْ غَیْرَ ظَنِینٍ وَ لَا مَلُومٍ وَ لَا مُتَّهَمٍ وَ لَا مَأْثُومٍ فَقَدْ أَرَدْتُ الْمَسِیرَ إِلَى ظَلَمَهِ أَهْلِ الشَّامِ وَ أَحْبَبْتُ أَنْ تَشْهَدَ مَعِی فَإِنَّکَ مِمَّنْ أَسْتَظْهِرُ بِهِ عَلَى جِهَادِ الْعَدُوِّ وَ إِقَامَهِ عَمُودِ الدِّینِ إِنْ شَاءَ اللَّهُ [۱۴۴]
اما بعد، نعمان بن عجلان زرقى را والى بحرین قرار دادم، و تو را از آنجا برداشتم بدون اینکه نکوهش و ملامتى بر تو باشد. حقّا زمامدارى را به خوبى انجام دادى، و امانت را ادا کردى. به جانب من بیابى آنکه نسبت به تو سوء ظن و سرزنش، یا اتّهام و گناهى باشد. عزم حرکت به جانب ستمکاران شام را دارم، دوست داشتم در این سفر همراهم باشى، زیرا تو از کسانى هستى که در جنگ با دشمن و به پا کردن ستون دین به آنان پشت قوى مى‏کنم، اگر خدا بخواهد.»
۲ـ۳ـ۲ـ مالک اشتر
پس از جنگ جمل، فرماندار جزیره (مناطقى میان بین دجله و فرات) شد . این منطقه به سرزمین شام، حوزه حکومتى معاویه، نزدیک بود. امیرالمؤمنین ۷قبل از آغاز جنگ صِفّین، مالک را جهت فرماندهی سپاه خود فرا خواند . مالک در جنگ صِفّین، در آغاز، فرماندهى طلایه سپاه را به عهده داشت که طلایه سپاه معاویه را درهم شکست. همچنین، هنگامی که سپاهیان معاویه مسیر آب را بر روى سپاهیان امام ۷ بستند، مالک، نقش تعیین‏کننده‏اى در آزاد سازى آب ‏راه داشت. مالک پس از جنگ صِفّین به محل مأموریت خود بازگشت و وقتی کار بر محمدبن ابوبکر سخت شد امیرالمؤمنین ۷به مالک اشتر وقتی در ” نصیبین ” بود نوشت:
اما بعد، تو از کسانی هستی که من اعتماد کرده ام تا دین را بر پا دارند و سرکشی گناهکاران برطرف شود، و من محمد بن ابی بکر را بر مصر فرمانروا کرده بودم. از آن پس، خوارجی آنجا برخواسته اند، از جمله جوان کم سالی که هیچ تجربه جنگی ندارد و در کارها آزموده نیست، پس درباره او بررسی و دقت لازم را بکن و به من گزارش بده تا تصمیم مناسب گرفته شود. پیوسته در کارها، افراد مورد اعتماد و خیر خواه از یاران خود رامأمور کن.
مالک به حضور علی ۷آمد و گزارش کار مردم مصر را تقدیم کرد. حضرت علی – سلام الله علیه فرمود :
جز تو کسی شایسته حکومت مصر نیست. پس به مصر برو، خدای ترا رحمت کند. و من ترا وصیت کردم و به ‏تدبیر و رأی تو اعتماد ورزیدم. از خداوند در کارها یاری بخواه. همواره درشتی را با نرمی در آمیز. و آنجا که مدارا بهتر باشد، رفق و مدارا کن. و آنجا که جز با سختگیری کار پیش نمی رود، سختی به خرج بده.
از آن پس اشتر از حضور علی ۷مرخص شد و اسباب سفر آماده کرد و مهیای رفتن به مصر شد.[۱۴۵]
جمع بندی
امیرالمؤمنین ۷کارگزاران لایق و افرادی که عملکردشان برای نظام و پیشرفت جامعه سودمند بود و یا به گونه‏ زایدالوصفی در خدمت به اجتماع کوشش نمودند، شناسایی کرده و به طرق مختلف مورد تکریم قرار می دادند .گاهی برایشان دعا می کردند و گاهی عمل خوب آن ها را ستوده و تشویق کرده و در مواردی مأموریت‏ها و مسئولیت‏های بالاتری به آن ها واگذار می نمودند. سخنان ایشان به یاران فداکار و دلجویی‏ از آنان نشان‏دهنده توجه امام به قابلیت‏ها، لیاقت‏ها و پیوند عاطفی و معنوی با شایستگان می ‏باشد . این سبک مواجهه ، در جامعه سبب می‏شود که افراد لایق و کوشا در جامعه و نظام با دلگرمی و پشتکار به کار خویش ادامه دهند، استعدادهای خود را شکوفا سازند و در نتیجه، زمینه‏ سازندگی و رشد و توسعه پایدار در کشور فراهم شود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:52:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم